عکاسی

شما نمی توانید عکس بگیرید، بلکه باید عکس را بسازید - انسل آدامز

شما نمی توانید عکس بگیرید، بلکه باید عکس را بسازید - انسل آدامز


باران

عکاس:سید مصطفی زمانی

تفسیر عکسها یا صورتهای دیگر واکنش در قبال آنها, نباید صرفا کوششی فکری باشد. همان طور که یک آموزگار هنر هنگام برسی نقد گفته است, : " آنچه حقیقتا در نقد هنر رخ می دهد, به میزان بسیار متکی بر درون بینی و دریافتی ناگهانی است و ریشه در عواطف غریزی, تجربه زندگی, و اطلاعات ادراکی دارد که یکباره با هم بارز می گردند". برای پی بردن به محتوای تصویر, احساسات منبع ارزشمندی است و سرنخهای مهمی عرضه می دارد. اگر واقف باشیم که تصویری احساساتی را در ما بر می انگیزد, باید آنها را تشخیص دهیم, بازشناسیم, و با رمزگشایی از آنها در یابیم که آیا عواملی در عکس وجود دارد که این احساسات را در ما بیدار  می کند و آن عوامل کدام است. سپس ضروری است که مجددا این احساسات را با تصویر مرتبط سازیم; بدین منظور, شاید طرح پرسشهایی سودمند باشد: چه احساسی دارم؟ چرا چنین احساسی دارم؟ آیا احساس من حاکی از واکنش به موضوع است یا به شکل یا به استفاده خاص از این رسانه؟ هماهنگ شدن با احساساتمان هنگام مشاهده تصاویر راهی است برای رسیدن به فراسوی بدیهیات, و آغازی است برای تشخیص دلالتهای ضمنی تصاویر.

احساسات, علاوه بر اینکه سرنخی هستند برای ادراک و ممکن است نقطه آغازی برای تفسیر باشند, نتیجه مناسبی نیز هستند : ممکن است پس از نقد تحلیلی و سنجیده عکس یا نمایشگاه, احساسات ما نسبت به آنها عمیقا دگرگون شود.

منبع : کتاب نقد عکس, در آمدی بر درک تصویر/ تری برت


مانیور وایت, عکاس و معلم برجسته عکاسی, یک بار گفت که"عکاسان بهتر از آنچه میدانند عکس می گیرند" او این مطلب را به عنوان هشداری علیه تاکید بیش از حد بر استنباط شخصی عکاسان از عکسی  که گرفته اند بیان داشت. در پاسخ به مسئله نقد"نیت گرایی", یا آنچه که زیباشناسان آن را "خطای عمدی" عنوان داده اند, وایت مسئولیت تفسیر را نه بر عهده عکاس بلکه بر دوش بیننده گذاشت. نیت گرایی شیوه نقادانه نادرستی است که با واسطه ی آن تصویر (یا اثر ادبی) بر اساس نیت وقصدی که ایجاد کننده اثر از آفرینش آن داشته است تفسیر و قضاوت می شود. به عقیده کسانی که از نیت گرایی تبعیت می کنند, اگر, مثلا عکاس نیتش بیان مفهوم الف بوده است,  پس مضمون عکس در آن باره است, و تفسیرها بنا بر نیت عکاس سنجیده خواهند شد. برای قضاوت درباره عکسها, منتقد باید مشخص سازد که عکاس به واسطه ی عکس قصد انتقال چه مفهومی را داشته است, و بر این مبنا قضاوت کند که آیا در این امر توفیق یافته است یا خیر. اگر عکاس نیتش را تحقق بخشیده باشد, پس تصویر خوب است; در غیر این صورت, تصویر ناموفق تلقی خواهد شد.

نیت گرایی, به عنوان شیوه نقادانه از چند جهت مشکل آفرین است. نخست آنکه پی بردن به نیت عکاس دشوار است. بعضی عکاسان در دسترس نیستند تا درباره تصاویرشان نظر بدهند; بعضی دیگر نیت خویش را بیان نمی دارند. برخی عکاسان ترجیح می دهند که عکس بگیرند و دیگران آن را نقد کنند. همان طور که سیدنی شرمن گفته است, " برایم فقط گرفتن عکس جالب بوده است, و تحلیل آن را به منتقدان وا می گذارم".

تفسیرها و نیت هنرمند

عکاس : سید مصطفی زمانی

گروهی از عکاسان هنگام برداشتن عکس بر نیت خویش واقف نیستند. مثلا, جری اولسمن خیلی غریزی و آنی کار میکند:" وقتی شروع میکنم, هیچ برنامه و دستور کاری ندارم. می کوشم چیزی خلق کنم که از نظر بصری برانگیزنده و هیجان آفرین باشد, چیزی که قبلا کسی شبیهش را انجام نداده باشد, ولی برای من همسویی بصری و زندگی خواص خودش را دارد".

بسیاری عکاسان در آثارشان جایی هم برای ضمیر ناخودآگاهشان و مفاهیم ناخواسته ای که ممکن است بر اثر بیافزاید منظور می کنند. مثلا, سندی اسکاگلند می گوید که :" یکی از مجزوب کننده ترین جنبه های شیوه ی کار من محتوا و آگاهی نهفته ای است که از اثر می تراود, بی آنکه هنگام آفرینش هنری چنین هدف و مقصودی را پیگیری کرده باشم".

شاید مهمترین جنبه مسئله این باشد که وظیفه تفسیر را باید بیننده عهده دار گردد و نه عکاس. اگر به مداخله عکاس تکیه کنیم یا انتظار داشته باشیم که او قصد و نیتش را برایمان توضیح دهد, در حقیقت وظیفه ی خویش را, که همانا تفسیر چیزی است که می بینیم, منکر شده ایم. بنابر تمامی دلایل فوق,باید گفت که نیت گرایی شیوه نقادانه ضعیف و ناقصی است.

بعضی منتقدان معتقدند که, بیننده نباید توجهی به اظهارات عکاسان در مورد قصد و نیتشان کند, اما نباید تا این حد هم تند رفت. هنگامی که به اظهارات عکاس راجع به نیاتش واقف باشیم, می توانیم آنها را بخشی از محیط سبب ساز عکس و جزئی از مدارک تفسیر به شمار آوریم. ادوارد وستون دو جلد خاطرات نوشته است , دفتر یادداشتهای روزانه, که مطالبی را درباره او و آثارش آشکار می سازد. ناتان لیونز والن تراتنبرگ مجموعه های ارزنده ای منتشر کرده اند که اظهارات اولیه عکاسان را درباره برخی از اثارشان و راجع به عکاسی به طور کامل شامل می شود. در جامعه پرتحرک ما, عکاسان به کرّات سفر می کنند و در مورد نیت آثارشان توضیح می دهند, و گفته هایشان می تواند ادراک و ارزیابی کلی ما را نسبت به عکسهایشان افزایش دهد.

هرگاه عکاسی تفسیر خاصی را درباره عکسی خاص یا تفسیری کلی را در مورد کل آثارش عرضه داشت, این تفسیر صرفا به عنوان یکی از تفسیرهای ممکن و موجود تلقی خواهد شد. اگر قرار باشد این تفسیر معقول قلمداد شده پذیرفته شود , باید به نحوی مناسب عناصر موجود در عکس را تشریح کرده باشد و مانند هر تفسیر دیگر با معیارهای انطباق و همسویی سازگار باشد. ما باید تفسیر هنرمند را برهان به حساب آوریم و آن را بر همان پایه و اساس ارزیابی کنیم که سایر تفسیرهای عرضه شده را ارزیابی می کنیم. نباید تفسیری را, صرفا به این خاطر که هنرمند آن را ارائه کرده است, برتر و ممتاز بدانیم.

منبع : کتاب نقد عکس, در آمدی بر درک تصویر/ تری برت

مجهول

عکاس:سید مصطفی زمانی

نقد:

محمد جواد شفیعیان:

آنچه توسط مولف به تصویر کشیده شده, سادگی یک نگاه بر اساس کنکاش در فضاهای نامتعارف و آشنایی زدایی برای مخاطب است.
برای کم کردن تاثیر تیرگی های موجود در اینگونه ثبتها, اور اکسپوز (over expose) تعمدی, راه فراری برای تصویر گر است.
نقطه قوی سطح بدرستی و براساس بخش بندی طلایی قرار گرفته, و اهمیت بخشیدن به نسبتهای صحیح در ترکیب نکات پر رنگ این قاب هستند.
مجهول بودن زمان و مکان باعث می شود, علاوه بر تاثیر گذاری بیشتر, باعث غوطه ور گشتن مخاطب خویش در اتمسفر رمز آلود حاضر شود.
در جمع بندی کلی, خالق تصویر کوشیده با کاویدن در فضاهای جدید نوع نگاه خویش را نزد بیننده آن بسط و گسترش دهد, و جریان ذهنی خود را تا حد توان خود القائ کند.

امید امیدواری:

دگرگونی چهره‌ی واقعی هستی و رسیدن به زیبایی مدنظر هنرمند...

عکاس : سید مصطفی زمانی

نقد

سجاد حقگو :

بشر همواره سعی داشته تا از طرق مختلف رویاهای خود را با کمک قدرت تخلیل خویش حیات بخشد و ذهنیات آشفته اش را از دنیای پیرامون با جان مایه ای مفهوم گرا بر قلب هستی پیوند بزند.
در سرآمد آنها هنرمندان و به ویژه عکاسان قرار دارند که از دیرباز تا کنون کوشیده اند تا ذهن جهان را همچون اندیشه ی خود درگیر چیستی و واقعیت های پنهان در لایه های شگفت انگیز دنیایمان این اعجاز بزرگ خداوند کنند.
در اثر پیش رو هنرمند با یاری جستن از تغییرات هر چند کوچک در رنگ نور و سایه های موجود تصویری رویا گونه را ایجاد کرده که آن را از کالبد معمول خود جدا میسازد و فکر را به تامل بیشتر و عمیق تر وا میدارد.
حضور درختی تنومند که در زیر پرتو های طلایی خورشید میدرخشد و نمادی از ایستایی و مهربانی در زمین است. در مقابل کودکی را شاهدیم که سوار بر دوچرخه ی خود از کنار درختی که محکوم به ایستادن و استوار ماندن در مقابل تمامی تکاپوی پیرامون خود است میگذرد ...
این اولین جنبه ی وجود یک تباین عمیق در این اثر است!
شاخه های طلایی درخت که گویی جان یافته اند و به سمت کودک که نمادی از پاکی و معصومیت است شاخه دوانیده اند, درختانی که در پیش زمینه ی تصویر قرار گرفتنده اند, انگار شاهد و ناظر این پیوند بین انسان و کائنات هستند, نگاه کودک نیز به این شکوه و عظمت درخت پیش رو پر معنا و زیباست.

قرار گرفتن در موقعیت مناسب و کادری قابل قبول, تنظیم نسبتا خوب نور برای رسیدن به این فضای خاص, وجود رنگ که در القای حس نقش شایانی داشته, از نکات مثبت و قوت این عکس به شمار می اید.

سید ابراهیم پیره :

کادربندی هوشمندانه و مه گرفتگی که خیال انگیز بودن عکس را نشان می دهد و پسرکی که فارغ از هیاهوی دوران با نگاهی به افق های دور در پی آرزوهایش رکاب می زند و ما را به همراه رنگ های مرموز و سایه های وهم انگیز به داخل عکس می برد.

محمد حیدریان :

ویرایش و تایم عکاسی در نگاه اول بیننده, محسور کننده است.
کادربندی بسیار قوی است. بازی رنگ و نور بسیار زیبا و رویایی است. احساسی قوی در کار موج میزند. رویارویی درخت باوقار و عظیم, با آن برگهای درخشان، حالت کودک که انگار در برابر این عظمت شگفت زده و متحیر مانده، بسیار بدیع است.

انتقاد واژه ای بسیار پیچیده است و معانی متعدد و گوناگون دارد. در زبان زیبایی شناسان که درباره هنر و نقد هنر صاحب نظرند, و در زبان منتقدان هنر, انتقاد به اموری دامنه دارتر از داوری صرف دلالت دارد. موریس وایتس, زیبایی شناس علاقه مند به نقد هنر, برای کسب اطلاع بیشتر, با برسی اینکه منتقدان هنگام نقد هنر چه میکنند, به جستجوی وسیعتری دست زد. او برای نمونه تمامی نقدهایی را که در باره هملت شکسپیر نوشته شده بود مطالعه کرد, وایتس پس از مطالعه همه کتابهای نقد که در سالهای متمادی درباره هملت نوشته شده بود, به این نتیجه رسید که منتقدان وقتی نقد می نویسند یک یا چند مورد از موارد چهار گانه زیر را مد نظر قرار میدهند: انها اثر هنری را توصیف, تفسیر و ارزیابی میکنند, و درباره آن نظریه پردازی میکنند, بعضی از منتقدان اصولا به نقد توصیفی می پردازند, عده ای دیگر توصیف میکنند اما عمدتا به عنوان وسیله ای برای پیشبرد تفسیرهایشان, و تعدادی هم چهار مورد را به کار می بندند.

وایتس درباره نقد نتیجه گیری هایی می کند, مهمترین نکته اینکه هر یک از این موارد چهارگانه جانشین نقد می شود و ارزیابی الزاما بخش ضروری نقد نیست. او دریافت که منتقدانی هملت را, بی انکه در مورد آن داوری کنند نقد کرده اند.


عکاس : سید مصطفی زمانی

تماس

عکس : سید مصطفی زمانی

 نقد

سید ابراهیم پیره :

نگاه خاص آدمک ها و استفاده از بازی سایه های تشکیل شده در قاب شیشه و نگاه سرگردان آدمک اول و دستهایی که انگار برای گره خوردن پیش آمده اند ولی تلاشی برای رسیدن انجام نمی دهند و سایه هایی در گوشه و کنار عکس ما را با یک عکس مفهومی زیبا و معماگونه مواجه می کند که برای فهمیدن لایه های عمیق آن باید با دقت در المان های عکس خیره شد.

احسان قنبری فرد :

وقتی تماس به لمس تبدیل میشود، معنا عمیقتر شکل میگیرد, شبیه آنچه میکل آنژ بر سقف سیستین تصویر کرده بود, جان بخشیدن با یک لمس...


پرنده نماد کسی است که رفته است. فضای کلی عکس در جهت تولید و تداعی حس مرگ و سرمای زمستانه ای که این احساس را تشدید میکند می کوشد. کنتراست بالای عکس تضاد لازم میان عناصر و زمینه را ایجاد کرده است. فضای واقع گرایانه را در تصویر شکسته است و سرمای موجود به همراه وجه حسی موجود به خوبی القا و برداشت می شود. ترکیب بندی عکس با توجه به جاگیری خوب عناصر قابل توجه و زیبا است.

عکس : سید مصطفی زمانی

نقد : خانوم شکوفه بیاتی